شکست کارآفرینی، بد یا خوب؟!

به گزارش وبلاگ نرم افزار جیرا، در گذشته ورشکستگی یک تابو محسوب می شد و صاحبان کسب وکار که مشکل اقتصادی داشتند اصلا درباره آن صحبت نمی کردند. اما اکنون طرز فکر افراد درباره شکست تغییر نموده است.

موضوع شکست برای وبلاگ نویسان مجذوب کننده است. ضمناً کنفرانس های زیادی هر روز در سراسر دنیا درباره این موضوع برگزار می گردد که بیشتر اوقات موضوع آن براین پایه راسخ است: خطاها و اشتباهات خود را قبول کنید. در ادامه با خبرنگاران همراه باشید.

شکست کارآفرینی، بد یا خوب؟!

بعلاوه درباره این موضوع کتاب های زیادی چاپ شده است. به عنوان مثال، کتاب معروف شکست سریع، شکست های مکرر: چگونه شکست به پیروزی یاری می نماید نوشته رایان بابی ناکس و جان کرومبولتز یا چرا شکست خوردن به شیوه مناسب مقدمه پیروزی است نوشته مگان مک آردل.

حال این پرسش مطرح می گردد، آیا خوب است که خجالت را کنار بگذاریم و شکست را قبول کنیم؟

من روی این موضوع کار زیادی انجام داده ام. این حس را دارم که محبوب ترین سخنرانی های من مواردی بوده که درباره شکست های خودم صحبت کردم. نخستین باری که به شکل عام درباره شکست منتج از سرمایه گذاری ضعیف صحبت کردم برای من تجربه رضایت بخشی بود.

مخاطبان از گوش کردن به افتخارات کارآفرینان خسته شده و آنها در حال حاضر دوست دارند درباره مسائل، سختی ها و ناامیدی های آنها بدانند. جی، کی چسترون در این باره می گوید: خطا کار انسان است؛ مهلک ترین خطا در میان همه اشتباهاتی که انجام می دهیم این است که نپذیریم اشتباه نموده ایم.

البته من اعتقاد ندارم؛ ایجاد طلسم شکست کار درستی است. هیچ آدمی از سر اختیار کاری انجام نمی دهد که ناکام بماند. همه می دانیم که غیر از برنده شدن، پیروز شدن و شکست نخوردن هر نتیجه دیگری ناخوشایند است.

من گمان می کنم منشا تمایل برای صحبت درباره عدم پیروزی از میل جامعه به قبول کردن و صادق بودن بیرون می آید، مثلا یک فاجعه تجاری.

همه ما مستحق فرصت دوباره در زندگی خود هستیم. بخشیدن و کمال در ذات هر انسان والایی وجود دارد. همه دچار اشتباه می شوند، کوچک و بزرگ و من همه این افراد را تحسین می کنم.

ما باید بدانیم هر فردی ایده جدیدی داشته باشد به شکست منجر نمی گردد اما گاهی اوقات این اتفاق می افتد. ورشکستگی دیگر یک سد نفوذناپذیر نیست. در نتیجه بدون دست زدن به کارهای ریسک پذیر، پیشرفتی هم به دست نمی آید. هرجا پیشرفتی انجام می گردد، پیش از آن پروژه شکست خورده ای حاصل شده است.

ضمناً، شکست به فراگیری درس هایی ارزشمند منتهی می گردد و کارآفرین محکمی را پرورش می دهد که دفعه دیگر، احتمال موفقیتش بیشتر است.

اما گاهی اوقات افراد به باختن های خود در کسب وکارشان رنگ و لعاب داده و حقیقت را نمی پذیرند. بیشتر اوقات، شکست در کسب وکار به شکست یک ازدواج و حتی شکست ذهنی می انجامد. متاسفانه عده کمی از ما از نعمت زیاد شکست خوردن بهره مندیم. وقتی شکست می خوریم پول و از آن مهم تر، اعتماد به نفس مان نابود می گردد. من به این نتیجه رسیده ام که بیشترین آسیب ناشی از شکست، روان هست نه مال. این به آن معنی است که افراد اغلب به سختی می توانند خود را دوباره پیدا نمایند.

بدون جهنم، بهشتی نیز وجود ندارد. اگر در گذشته رویاهایتان بر باد رفته است، لذت موفقیت بسیار شیرین تر می گردد. شکست به ما درس می دهد: چه کارهایی نتیجه نداده و اینکه منابع را چگونه برنامه ریزی کنیم که با بهره وری بیشتری بتوان از آنها استفاده کرد.

بخش خصوصی سریع تر از بخش عمومی نسبت به موضوعات هماهنگی یا تغییر ایجاد می نماید؛ همان طور که ساموئل جانسون می گوید: اگر یک فرد بداند که قرار است دو هفته دیگر دار زده گردد، ذهنش به طرز شگفت آوری متمرکز می گردد.

ناکامی، یک حرکت هوشمندانه در راه موفقیت است و خاتمه همه چیز نیست. بلکه یک اصلاح لازم است و علت مسلم برای اینکه شرکت ها همیشه در جهت ارتقای استانداردهای زندگی قدم بردارند.

منبع: الی گشت

به "شکست کارآفرینی، بد یا خوب؟!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "شکست کارآفرینی، بد یا خوب؟!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید